چامه - زهرا رسولی
غارت گل
بيا به ياد هم آريم فصل ماتم را
دوباره زار بگرييم اين محرم را
بيا دوباره از آن طفل بیپدر گوييم
و با غریبترین مادر از پسر گوييم
ببين که در حق ما ظالمان چهها کردند
و صد عمارت ديگر ز خون بنا کردند
بيا ز قيد منيت دمی رها باشيم
و تا هميشه عزادار لالهها باشيم
بيا چو عشق بخوانيم ياد ياران را
بيا که فاش کنيم آرزوی باران را
بيا که سرخی گل را ز ياد هم نبريم
و رستخيز اگر شد متاع کم نبريم
بيا دوباره بناليم غارت گل را
بيا که باز بفهمیم اشارت گل را
منبع: __ (بی تا). زهرا رسولی غزل امروز افغانستان. https://ghazaltoday.wordpress.com/2008/04/02/%d8%b2%d9%87%d8%b1%d8%a7-%d8%b1%d8%b3%d9%88%d9%84%db%8c/ | آرشیو