چامه - غلامحسن بومان
دریا
نثار بازوی آب آور کربلا «قمر بنیهاشم»
ستارگان شهیدی که بر زمین میریخت
فرات بود، فراتی که بر زمین میریخت
غروب بود و سکوتی که آفتاب نداشت
کنار علقمه خورشید آتشین میریخت
غروب بود و عطش را میان آتش و باد
کنار علقمه مردی ز آستین میریخت
میان معرکه مردی شکفت دریاوار
تمام قامت دریا ز پشت زین میریخت
طلوع آینه بود و ستارگان شهید
ستارگان شهیدی که بر زمین میریخت
منبع: __. (۱۳۷۶). دُر دری، شماره نخست، سال اول، صفحه ۵۸: فصلنامه ادبی، هنری و فرهنگی دُر دری.