پرش به محتوا

چامه - سید نادر احمدی

مرد شکار

سرانجام آسمانی شد پلنگ کهنه‌کار بلخ

به چنگ ماه خود افتاد آن مرد شکار بلخ

صدای شیههٔ اسپی فضای بیشه را لرزاند

مگر از پشت زین افتاده اینک تک‌سوار بلخ؟

خزان مست و وحشی سرکشید از سنگ‌چین باغ

گل سرخ پر از لبخند را چید از بهار بلخ

صدای مختهٔ دوشیزگان ایل می‌آید

و خون می‌جوشد از بغض گلوی پنبه‌زار بلخ

فرا پیچیده بین کوه‌های سوکمند امشب

غریو رودهای بامیان و اژده‌نار بلخ

چراغی در کنار مرقد یک مرد روشن گشت

که روشن‌تر درخشد چهره‌های ماندگار بلخ

خدایا عرصه از مردان عاشق‌پیشه خالی ماند

بفرما تا بشوراند جهان را ذوالفقار بلخ

مزارشریف ۱۳۷۵/۸/۲۱

منبع: __. (۱۳۷۶). دُر دری، شماره نخست، سال اول، صفحه ۶۰: فصل‌نامه ادبی، هنری و فرهنگی دُر دری.